تبدیل پایان نامه به کتاب
عنوان:
بالندگی سازمانی و رابطه آن با هوش اخلاقی کارکنان
نویسنده:
فروغ پهلوانی نژاد
فهرست مطالب
مقدمه……. 7
فصل اول: بالندگی سازمانی… 13
تعریف بالندگی سازمانی.. 15
مفهوم بالندگی سازمان.. 15
تاریخچه بالندگی سازمانی.. 16
ویژگیهای بالندگی سازمانی.. 19
هدفها، ارزشهای بنیادی و راهبردهای بالندگی سازمانی.. 25
فراگرد بالندگی سازمانی.. 26
نظریه های بالندگی سازمانی.. 30
عناصر بالندگی سازمانی.. 31
اثربخشي و سلامت سازماني.. 34
شروع برنامه بالندگی سازمانی.. 36
فرهنگ و بالندگی سازمانی.. 36
مداخلات بالندگی سازمانی.. 37
وظایف مشاور بالندگی سازمانی.. 37
انتخاب مداخله بالندگی سازمانی.. 38
مداخلات بالندگی سازمانی.. 38
ارزيابي برنامه هاي بالندگي سازماني.. 39
ارزشها و مسائل در حال ظهور 40
بالندگي سازماني موجي گذرا يا يك نظم؟. 41
ارزشها و بالندگی سازمانی.. 41
روندهاي آينده بالندگي سازماني.. 42
فصل دوم: هوش اخلاقی… 45
تعریف هوش و ماهیت آن.. 47
هوش از دیدگاه صاحبنظران.. 49
دیدگاه ثرندایک 50
دیدگاه اسپیرمن و ترستون.. 51
دیدگاه استرنبرگ 52
دیدگاه گاردنر 52
نظریه های رشد اخلاقی.. 53
رشد اخلاقی از نظر پیاژه 54
رشد اخلاقی از نظر کلبرگ… 56
رشد اخلاقی بر اساس دانش روانشناسی، بنیانهای دینی و فرهنگ ملّی.. 60
تعریف اخلاق و رفتار اخلاقی.. 63
کاربردهای اخلاق از دیدگاه اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی.. 65
لغزشگاه های رشد اخلاقی سازمانها 66
پارادایم حق و تکلیف… 66
آفت تحویلی نگری 67
نظریه های هوش اخلاقی.. 70
نظریه هوش اخلاقی بوربا 70
فضایل هوش اخلاقي.. 72
هوش اخلاقی از دیدگاه لنیک و کیل.. 75
هوش اخلاقی اکتسابی.. 79
فواید هوش اخلاقی.. 80
فصل سوم: رابطه هوش اخلاقی و بالندگی سازمانی در آیینه مطالعات… 83
فهرست منابع.. 103
مقدمه
امروزه آموزش و پرورش همگاني به عنوان يكي از اركان توسعه پايدار شناخته شده است و هر كشوري در جهان، بخش بزرگي از درآمد ملي خود را براي گسترش، بهبود و كارآيي آن اختصاص ميدهد(سیف، 1384). سازمان آموزش و پرورش، از سازمان هايي است كه نيروي انساني آن، اغلب افرادي پرتلاش و متعهدند و در صورت مساعد بودن شرايط كاري و انگيزشي، استعداد و مهارت خود را در خدمت آن سازمان بيشتر به كار خواهند گرفت. در اين ميان نقش معلمان ابتدایی برجسته تر از ديگر اعضاي اين سازمان است؛ زیرا معلمان ابتدایی نقش حياتي در شکلگیری و تكامل رفتار، نگرشها، مهارتها و دادن اطلاعات مورد نياز در طول زندگي دانشآموزان دارند.
هوش از جمله مواردی است که بسیار مورد توجه روانشناسان بوده و در طول تاریخچه روان شناسی تلاش بر این بوده که ماهیت هوش، انواع و تغییر پذیری آن مورد بررسی قرار گیرد. وقتی درباره هوش صحبت میشود، ویژگی هایی چون یادگیری سریع و زیاد، محاسبات دقیق و فوری و راه حلهای جدید به ذهن خطور میکند(سیف، 1384). افراد از نظر سطح هوش با هم متفاوتند. اين تفاوت، ناشي از ترکيب متغير وراثت و ويژگيهاي اکتسابي آنهاست. البته باید توجه داشت که میزان توانایی ذهنی فرد تضمینی براي موفقیت و خوشبختی او به وجود نمیآورد.
گاردنر[1] (به نقل از شاد نظر، 1386) معتقد است كه انسان ها براي هر مسأله خاصي، هوش مربوط به آن مساله را بكار ميبرند. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی براي این سئوال که چه عاملی میتواند تا حد زیادي موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهمتر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط بادیگران و حتی سلامت جسمی او دارد (گلمن[2]، 1998 و کاپلان[3]، 1993).
در دهه اخير هوش اخلاقی از مباحثی بوده که در حوزه مديريتي، سازماني و آموزشي مورد توجه قرار گرفته است. هوش اخلاقي به اين حقيقت اشاره دارد كه ما به صورت ذاتي، اخلاقي يا غير اخلاقي متولد نميشويم؛ بلكه ياد ميگيريم كه چگونه خوب باشيم. يادگيري براي خوب بودن، شامل ارتباطات، بازخورد، جامعهپذيري و آموزش است كه هرگز پايان پذير نيست. از آنجا كه اين فضايل هميشگي هستند و همه عمر با فرزندان ما ميمانند و از آنجا كه اين درست همان چيزي است كه در نهايت اعتبار آن ها را در مقام انسان تعيين خواهد كرد، مي توان نتيجه گرفت كه پي ريزي اساس هوش اخلاقي و سعي در ايجاد و حفظ آن اصلي ترين و دشوارترين وظيفه ي والدین است (لائو، 2005).
انديشمندان سازماني به اين نتيجه رسيدهاند كه تنها مديريت كردن براي هدايت سازمان كافي نيست. بلكه اگر رفتار افراد به طرز صحيح در جهت هدفهاي سازمان هدايت شود، سازمان قطعاً به اهداف خود خواهد رسيد. رمز ماندگاری سازمان در محیطهای متغیر و پرتلاطم، سازگاری، بهبود و نو آوری همیشگی است. برهمین اساس نظریه ها، رویکردها و ابزارهای مختلفی برای بالندگی و تحول سازمانی پیشنهاد شد، اما اجرای هر یک از این رویکردها، همواره اثربخش نبوده است (فقیهی و رجب بیگی، 192:1385).
تغيير و تحولات سريع محيطي سازمانهای امروزی، بهبود و بالندگي سازماني را در موقعيتهاي گوناگون اجتنابناپذير ميسازد. بالندگي سازماني[4] فرآيندي است كه يك سازمان از راه آن ظرفيت داخلي خود را توسعه ميدهد تا به حداكثر اثر بخشي خود كه در مأموريت سازمان مشخص شده است، دست يافته و آن را حفظ نمايد. بالندگي سازماني در حقيقت بازشناسي ارزش انسان در كوششهاي بزرگ سازماني است. بالندگي سازماني يعني فراهم آوردن موجبات رشد و بالنده شدن سازمانها از راه پرورش مردماني است كه در سازمان به عنوان گرانبهاترين سرمايه به كار مي پردازند(تقی زاده،1388). بنابراين ميتوان گفت مهمترين عامل در رشد و بالندگي هر سازمان، نيروي انساني است و بيشك موفقيت و پيشرفت هر سازمان نيز به نيروي انساني متخصص آن بستگي دارد. سازمان آموزش و پرورش، از سازمانهايي است كه نيروي انساني آن، اغلب افرادي پر تلاش و متعهدند و در صورت مساعد بودن شرايط كاري و انگيزشي، استعداد و مهارت خود را در خدمت آن سازمان بيشتر به كار خواهند گرفت و چرخ هاي آنرا بهتر به حركت در خواهند آورد. يكي از جوانب تأثيرگذار اين سازمان پرورش جسمي و روحي دانشآموزان دوره ابتدایی است و معلمان ابتدایی نقش حياتي در تكامل رفتار، نگرش، مهارتها و دادن اطلاعات مورد نياز این دانشآموزان در طول زندگي دارند. بنابراين توجه به بالندگی سازمانی کارکنان در سازمانی مؤثر مانند آموزش و پرورش شاید عاملی در جهت عاملی در جهت رشد هر چه بیشتر هوش اخلاقی معلمان به ویژه معلمان دوره ابتدایی باشد(سلطانی،1391). هوش اخلاقی کارکنان در سازمانها، از مسائلي است كه در دهههاي اخير بسيار به آن پرداخته شده است. به طور کلی انسان ها در بعد فردی و شخصیتی دارای ویژگیهای خاص اخلاقی هستند که پندار، گفتار و رفتار آنها را شکل میدهد. ممکن است همین افراد وقتی در یک جایگاه و پست سازمانی قرار میگیرند عواملی موجب شود که پندار، گفتار و رفتار متفاوتی از آن ها سر بزند. این ویژگیها بر روی میزان کارایی و اثر بخشی سازمان تأثیرگذار است. اخلاقی بودن یا نبودن رفتارها و عملکردها میتواند موجب بروز پیامدهای مثبت یا منفی در سطح سازمان گردد (لنیک و کیل، 2011).
رفتار آدمی به گونهای نامشهود تأثیر شگرفی بر معادلات گوناگون سازمانی، ملی و جهانی گذاشته است. بشر امروزی معیارهای اخلاقی متفاوتتری نسبت به گذشته برگزیده و رفتارهای ویژهای بر حسب آن از خود بروز می دهد. به بیانی دیگر، میتوان اذعان نمود که رفتار آدمی از متغیرهای اساسی دنیای کنونی است که قادر است به نوبه خود جوامع را با چالشها و فرصتها روبرو نماید. اخلاقمندي به عنوان سرمايهاي راهبردي براي مجموعههاي انساني مطرح و پيش شرط زندگي اجتماعي کارآمد را تشکيل ميدهد. بسياري از رفتارها و اقدامهاي افراد متأثر از ارزشهاي اخلاقي است. بنابراين، عدم توجه به اخلاق در سازمانها ميتواند مشکلات زيادي ايجاد کرده و مشروعيت و اقدامات سازمانها را زير سؤال برد(آراسته، 1390).
بالندگی سازمانی در حقیقت بازشناسی ارزش انسان در کوششهای بزرگ سازمانی است. بالندگی سازمانی یعنی فراهم آوردن موجبات رشد و بالنده شدن سازمان ها از راه پرورش مردمانی که در سازمان به عنوان گران بهاترین سرمایه به کار می پردازند. عصر امروز، عصر تغييرات شتاب زا و عدم اطمينان نسبت به آينده و نبود داده هاي در دسترس و كافي جهت تصميم گيري براي مديران است. تغييراتي كه اگر سازمان خود را با آن همراه نسازد، چه بسا سازمان را به ورطه نابودي بكشاند؛ از اين رو سازمان بايد يك ويژگي مهم داشته باشد و آن عبارت از تغيير و تطبيق مداوم است (ابراهیم زاده[5]، 2005). سازمان آموزش و پرورش، از جمله سازمان هايي است كه نيروي انساني آن؛ اغلب افرادي پر تلاش و متعهدند و در صورت مساعد بودن شرايط كاري و انگيزشي، استعداد و مهارت خود را در خدمت آن سازمان بيشتر به كار خواهند گرفت و چرخ هاي آن را بهتر به حركت در خواهند آورد.
فصل اول
بالندگی سازمانی
تعریف بالندگی سازمانی
در چند دهه گذشته جنبشهاي پر تحرك و پويايي در قلمرو مديريت پديده آمده كه هر يك به سهم خود به افزايش دامنه دانش و بينش مديران ياري به سزايي دادهاند. جنبش سازماني كه در نيمه دوم سده بيستم پايهريزي شده و در دهه كنوني به رشد رسايي در خور توجه رسيده است. بر پايه مفروضاتي استوار است كه با ارزشهاي والاي انساني سازگاري كامل دارد. بالندگي سازماني ريشه هر گونه توانمندي و شكوفايي در قلمرو تلاشهاي انساني را در «بالندگي انساني» جست و جو ميكند و انسان را عامل اصلي و مايه بنيادي هرگونه دگرگوني به شمار ميآورد. اصول و موازين اين جنبش از دورن دانشهاي گستردهاي چون روانشناسي، جامعه شناسي، مردم شناسي، اقتصاد و بسياري ديگر از دانشهاي رفتاري سرچشمه ميگيرد و از به هم پيوستن آنها مجموعهاي فراهم مي آيد كه شناخت انسان و رشد و شكوفايي او را به عنوان برجستهترين هستي منظومهاي جهان آسان ميسازد.
مفهوم بالندگی سازمان
بالندگی سازمانی گونهای از کوشش برنامه ریزی شده برای پدیدآوردن نوعی از دگرگونی است که هدف آن یاری دادن به اعضای سازمانهاست تا بتوانند کارهایی راکه موظف به انجام دادن آن هستند به صورتی بهتر از پیش به انجام برسانند. بالندگی سازمانی وسیلهای برای پیشرفت سازمان است. توجه بنیادی بالندگی سازمان به جنبه های انسانی سازمان است، سازمانی که به صورت یک نظام اجتماعی در نظرگرفته میشود. بنابر تعریف بالندگی سازمانی به هرکاری گفته میشود که برای بهترکردن سازمان به کاربسته میشود.
[1] – Gurdner
[2]. Golman
[3]. Kaplan
[5]. Ebrahimzadeh